روز جهانی مبارزه با کار بچه ها؛ کرامتشان را حفظ کنیم
به گزارش مجله پیوند، روزنامه خراسان - ساحل گرامی: همین که سر چهارراه ترمز می نماید، دختر بچه ای کنار شیشه خودرواش می آید و یک بسته دستمال کاغذی را به او نشان می دهد. شیشه رو نده پایین؛ همسرش با این جمله، رشته افکارش را پاره می نماید. مرد می گوید: داشتم به همین فکر می کردم که یاریش کنم یا نه؟ اصلا یاری کردن به نفع اونه یا به ضررش؟.
سازمان بین المللی کار از سال 2002 بر گستره جهانی کار کودک و اقدامات و کوشش های مورد احتیاج برای محو آن تمرکز نموده و بر همین اساس، روز 12 ژوئن از همان سال به عنوان روز جهانی مقابله با کار کودک اعلام شده است. امروز و به همین بهانه، درباره این مشکل و اصولی ترین شیوه رفتار با بچه ها کار خواهیم نوشت.
علت این مشکل بیشتر فقر فرهنگی است، تا فقر مادی
معمولا هنگامی که از بچه ها کار صحبت می گردد، حواس همه به سمت بچه هایی می رود که سر چهارراه ها فال حافظ و آدامس به دست و با اصرار زیاد جنس خود را به مردم می فروشند در حالی که این بچه ها تنها قسمتی از بچه ها کار را تشکیل می دهند. بخش بزرگی از این بچه ها در کارگاه های کیف و کفش سازی، کارخانه ها، کوره های آجرپزی یا مغازه ها به عنوان پادو مشغول به کار هستند.
به علت شرایط نابه سامان زندگی مانند فوت، بیماری یا از کارافتادگی والدین، چرخ زندگی این خانواده ها به سختی می چرخد و معمولا محل سکونت شان در حومه شهر های بزرگ است و مسکن آن ها را یک اتاق نیمه کاره یا گوشه ای از یک حیاط تشکیل می دهد. در نتیجه خانواده این بچه ها چاره را در این می بینند که از همان سنین پایین، آن ها را به کاری مشغول نمایند تا گوشه ای از هزینه های خانوار را تقبل نمایند.
در برترین شرایط، این بچه ها صبح ها کار می نمایند و در مدارس شبانه به تحصیل خود ادامه می دهند. بماند که معمولا در دوره متوسطه تعداد زیادی از این بچه ها از چرخه تحصیل خارج می شوند و این دور شدن یا خود خواسته است یا به صلاحدید والدین. خود خواسته از این لحاظ که تحصیل در مدارس سطح پایین عملا چیزی به دانش آن ها اضافه نمی نماید و اغلب اعتقاد دارند که در نهایت من باید کارگری کنم پس تحصیلات تاثیر چندانی در آینده من نخواهد داشت.
به علاوه این بچه ها به قدری خسته هستند و در محیط های کوچک و نامطلوب زندگی می نمایند که فرصتی برای درس خواندن مهیا نمی گردد پس چه بهتر که درس خواندن زودتر تمام گردد! والدین هم ترجیح می دهند فرزندشان جدی تر به کار فکر کند و به بهانه درس از ساعات کار خود کم نکند و پول بیشتری برای خانواده بیاورد. هر آن چه گفته شد معلول سیستم مالی و فقر است، اما اگر از من بپرسید خواهم گفت در این خانواده ها فقر فرهنگی بیشتر دیده می گردد.
برای بهبود زندگیشان کوشش کنیم
روش های تربیتی نادرست، ازدواج بچه ها در سنین بسیار پایین بدون آگاهی دادن به آن ها و فرهنگ غلطی که کودک را فقط به چشم نان آور می بیند، همه دست به دست هم می دهد تا هر روز بیشتر شاهد این پدیده باشیم. به همین علت علاوه بر سامان دهی مالی به شدت آموزش در حوزه امور فرهنگی توصیه می گردد. اگر بخواهم واضح بگویم استدلال برخی از این خانواده ها این گونه است: بچه دار بشوم تا در آینده یاری خرج من بگردد یا دخترم را زودتر شوهر بدهم تا خرج او به گردن شخص دیگری بیفتد یا به فرزند خود می گویند درس بخوانی که چه؟، اول و آخر باید زیر دست فرد دیگری کار کنی و ....
گویی این قشر طرز فکر دیگری را بلد نیستند و متاسفانه همین فکر را نسل به نسل منتقل می نمایند. به همین علت به نظر می رسد ایجاد گروه های سازمان یافته متشکل از مددکار، روان شناس و جمعی از خیران راه حل مناسبی برای برداشتن قدم مثبت در بهبود زندگی این خانواده هاست. با توجه به این که تعدادی از این بچه ها به شدت بااستعداد هستند، می توان با تقبل خرج درمان والدین و خانواده یا تحصیل این بچه ها به نحوی برای آینده شان سرمایه گذاری کرد و بعد از مزایای آن نفع جمعی برد نه این که در اولین قدم به خریدن یک جنس از آن ها اکتفا کرد.
پولتان را به آن ها نبخشید!
اما با تمام سختی هایی که این بچه ها در زندگی خود تجربه می نمایند، می توان با رفتار بهتر و معقولانه تر از رنج آن ها کاست و حقارت و کینه آن ها را از جامعه کم کرد. در برخورد با بچه ها کار از خود ترحم نشان ندهید یا برعکس توهین نکنید. این بچه ها متکدی نیستند در نتیجه حتما در ازای پولی که به آن ها می دهید، جنس تحویل بگیرید و بقیه پول را به آن ها نبخشید. انگار که از یک مغازه دار جنس می خرید، اجازه بدهید آن ها این احساس مثبت را تجربه نمایند. با آن ها احساس صمیمیت نکنید و از زندگی و شرایط معیشتی آن ها نپرسید.
معمولا صحبت درباره وضع زندگی به آن ها احساس خجالت می دهد و نسبت به خانواده و شرایط خود احساس سرافکندگی می نمایند. اگر قصد خرید از آن ها را ندارید خیلی قاطعانه به آن ها بگویید. لازم نیست از آن ها رو برگردانید، اخم یا توهین کنید، چون این کار باعث احساس حقارت در کودک می گردد و ضربه ای سنگین به روح و روان کودک وارد می نماید.
کرامت انسانیشان را حفظ کنیم
توجه داشته باشید نوع برخورد جامعه با این بچه ها معین نماینده رفتار آینده آن هاست. اگر همیشه با تحقیر نگریسته شوند، اگر کرامت انسانی آن ها حفظ نگردد، اگر از امکانات آموزشی برخوردار نشوند، بعید است آن ها چیز مناسبی برای ارائه به جامعه داشته باشند و این بچه ها تمام مسائل منفی را که گرفته اند به اجتماع پس خواهند داد و آن وقت بدون تردید ما مردم و مسئولان آخرین کسانی هستیم که باید از آن ها ایراد بگیریم، بدون تردید...
پ
منبع: برترین ها